خداییش خیلی بیوفا شدی حتی موقع دیدنمم نگام نمیکنی
بگو بینم چیکار کردم که حتی مهدی خالی هم صدام نمیکنی؟
نشستم تو کلاس ولی همه حواســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم به توء
زنگ آخر شده ولی دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم منتــــــــــــــــــــــظر زنگ خوره
همه آرزوم این شده بعد کلاس بیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام کنارت
مثل قدیم که میومدم جلو مدرست بیام بگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی میخوامت
دست تودست هردو باترس بازم بشیم از پلیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــس فـراری
یادش بخیر چه روزایی بودن دیروز بود انگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاری
همه دنیام شده بودی اون روزا مثل الان که هســـــــــــــــــــــــتی یادش بخیر
یادت میاد روز آشنایی رو؟ چندروز مونده بودش به عیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــد؟
یادت میاد با خنده دنبال هم میدوییدیم تو پــــــــــــــــــــــــــــــــــارک جلو همه
من میگفتم عیبه عزیز تو میگفتی داد بزنم بگم این عشــــــــــــــــــــــــق منه؟
روز تولدم برای اولین بار یادت میاد که گفتی برام کـــــــــــــــــــــــادو نخریدی؟
من گفتم مهم نی عزیز ولی گفتی امتحانت کردم تو بیشتر ازهمه برام عزیزی
یادش بخیر یه حلقه از جنـــــــــــــــــــــــــــس نقره کردی توی انگشته دستم
بعد بوسم کردیو گفتی خوشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــحالیمو مدیونت هستم
من گفتم این چه حرفیه ناسلامتی قراره باهـــــــــــــــــــــم بریم زیر یه سقف
دیگه نبینم ناراحت بشی دوست ندارم بکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی اخم
حالا یه سوال میشه تو هم مث من خاطراتمونو تعریــــــــــــــــــــــــــــف کنی
ببخشید یادم نبود اینجا کلاسه دیگه تو دلت جایی برای مـــــــــــــــــن که نی
زنگ خورد همه بچه ها میرن با صدا بیرون از کلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاس
ولی من هنوز تو لک گذشتم میزنم تو خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیالم پلاس
دیگه بسه نمیتونم ادامه بدم گریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم گرفت
این شعرمم تو کلاس درس با بهونت منشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا گرفت
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
امشب شبه عشقه به قول خارجیا ولنتــــــــــــــــــــــــــــــــــــاین
ولی کسی پیشم نی کادو میدم به بیکســــــــــــــــــــــــــــــــیام
امسال اولین ساله که به کسی تبریک نمیــــــــــــگم روز عشقو
یا کسی نیس بگه دوست دارم عزیزم از یاد ببـــــــــر روزای زشتو
امسال کادوی من یه خودکارو چندتا بیت شـــــــــــــــــــــــــــعره
ای خدا دلم گرفته پر شدم از گلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
این دلتنگیام هیچکدومش دســـــــــــــــــــــــــــــــــت خودم نیس
این حرفا که میزنم همشون حرف دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چیکار کنم خدا چرا تو روز عشق کســـــــــــــــــــی دورم نمیبینم
امسال بدترین ساله که تو بهترین روزش به پای گریـــــه میشینم
ختم کلوم تموم حرفام اینه که همه ی زندگــــــــــــــیم پر از غمه
اونی که وجودش برام نیازه جسمـــــــــــــــش الان از کنارم کمه
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
دلم هوات رو کرده
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
چی میشد...
چی میشد برگرده اون روزا
چی میشد باشی مثل قبلنا
چی میشد اون روز آشنایی باتو دوباره شروع میشد
چی میشد تموم فاصله ها بین ما کم میشد
چی میشد تموم خاطراتمون از نوع دوباره شروع میشدن
چی میشد به جای قاب عکست خودت بودی پیشم
چی میشد همه ی لحظه های بی تو بودن سراب بود
چی میشد لحظه ی جدایی از تو فقط یه خواب بود
چی میشد...
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
امشب دلم عجیب گرفت …
حتی آسمان شب هم ماه و ستاره هایش را از این شب گرد تنها مخفی می کند!
حتی ابرها هم به ماه اجازه نمی دهند لحظه ای همنشین شب های سرد این دیو صورتی شود!!
مگر من خواستم و این شد؟!
به من خرده مگیر ای شب…
زخم هایم تاوان تنهایی و نبودِ تکیه گاهی ست که دستم را میان شعله های نفرت و بی اعتمادی رها کرد.
سوختم…
اما نه به خواست وجدانم…
سوختم چون هم دل شب های سردم دیوارهای سربیِ خانه ام بود وبس…
سوختم از تنهایی میان هیاهوی آدم ها…
از یک رنگی میان این حجم دورنگی ها…
سوختم…
وقتی دستم بجای قلب تو
ریسمان پاره یادت را چنگ می زد.
به من خرده مگیر…
که محبوسم به زندان این دنیا
به جرم زخم های نفرت دنیا….
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
من با سایه ام حرف میزنم…
وقتی میان این هیاهوی آدمها،کسی سراغی از وجود تنهاییم نمی گیرد!
با سایه ام حرف میزنم …
وقتی همه بدنبال خوشبختیِ خیالیِ خود روز را به شب سنجاق میکنند!!
وقتی که تنهاییِ سردِ من،
میان حجم خالیِ نبودنِ کسی
از یاد میرود….
وقتی که دیوار پشت سر،تنها تکیه گاه بی روح من است.
وقتی که تو به روزمرگی های تنهای من بی توجهی؛
من با سایه ام حرف میزنم…
وقتی که دهانم پراز حرف است و کسی نیست لقمه ای درد دل با من شریک شود!
وقتی که عید من با جای خالی از حضور کسی پر نمی شود…
من با سایه ام حرف میزنم…
میدانم به تراوشات ذهن خسته ام می خندی
بخند
آری بخند به نداشته هایم که تو برای داشتنش چشم بینایی نداری!!
بخند اما…
یادت باشه کنار تنهایی شب های من نداشته هایم را به رخ نکشی!!
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
سلام خدا جون
صدام به عرشت می رسه؟
من و این پایین میون این همه نقاب وآدمک های رنگارنگ می بینی؟
می دونم که می بینیم و صدام و می شنوی
چون هنوزم دستم و گرفتی و نفس کشیدنم بخاطر وجودت توئه.
خدایا…
زخم هام و چی؟
اونارو می بینی و هیچی نمی گی؟
این حق من بود که همیشه صدات کردم و کمک خواستم ازت؟
خدایا تا حالا دلتنگ شدی؟
درکم می کنی چه اندازه دلتنگ عزیزترینم هستم؟
زخم های جسم من مهم نیست
زخم های دلم هم به کنار
با این همه دلتنگی تو بگو چه کنم؟؟
خدایا…
دیشب تا سپیده صبح، خیره به اسمونت بودم
حسم کردی؟
اشکام و دیدی؟
اشکایی که طعم خون می داد…
اشک هایی که هیچ کس جز تو تماشا نمی کنه!!
اشک هایی که از حرف های نگفته جاری می شوند…
اشک هایی که طعم خون می دهند و خفقان تنهایی….
خدایا…
این همه درد را می بینی و چیزی نمیگی؟!
من اما هنوز امید دارم…
آدمهایت تا به کِی میخواهند بد باشند و بدی کنند؟؟!!
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــژده
با سلام خدمت بازدید کنندگان گلم در تلاش هستم چت رومی جالب برای اواره مرگ طراحی کنم
طرح ازمایشی چت روم اماده هست
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
باهام لج نکن که باهــــــــــــــــــــــــــات لج میکنم
یجورایی زندگیتو کجو معـــــــــــــــــــــــــــوج میکنم
میدونم حسودی میکنــــــــی چون که بیتو خوشم
دیگه باهات راه نمی آم هرچقــــــــدرم بدی فشم
جایی که خدا بهم یه زنـــــــــــــــدگی خوش داده
چرا باتو زندگی کنم باتو بودن مثــل دوســت نابابه
یادم می آد که تو خودت بهم گفتـــــــــــــی نکبت
آره من نکبتم تنهایی رو عشـــــــــــــــــــــق است
آدم نکبت نمیتونه کسی مثل تورو تو دلش جا بده
برو بابا امثال تو برام تو دنیا زیــــــــــــــــــــــــــــاده
منو چه به عشقو عاشقی جایی که بیتو عــــالیم
من میخوام تنها باشم تو اوج بی خیالــــــــــــــــیم
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
اگه بگی همیشـــــــــــــــــه مال منی
ولت نمیکنم حتــــــــــــــــــــــی بادلیل
اگه 24ساعتـــــــــــــــــه دل بشکونی
بازم میگم همیشـــــــــــــــه مال منی
همه شادیامـــــــــــــــــــــــــــــو میدم
به جاش غصه هــــــــــــــــــاتو میگیرم
تو اگه خوشــــــــــــــــــــــــحال بمونی
منم آروم میگیـــــــــــــــــــــــــــــــــــرم
نفس نفس جونمو میـــــــــــــــــــــــدم
تا تو بخندی من ببینـــــــــــــــــــــــــــم
اگه فکر میکنی حرفـــــــــــــــام دروغه
الهی فردا رو نبینـــــــــــــــــــــــــــــــم
میگن رسم عاشـــــــــــــــــــــقی اینه
یکی میره یکی تنهـــــــــــــــــا میمونه
اگه تو بری من میمیــــــــــــــــــــــــرم
اونوقت نفسگیر میشـــــــــــــــه خونه
اونقد که من تورو میــــــــــــــــــــخوام
هیشکی کسی رو انقد دوست نداره
قسم به خدای مهـــــــــــــــــــــــربون
دلم طاقت بیتـــــــــــــــــــو بودنو نداره
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامهای بدین مضمون نوشته است:
میخواهم در آنچه اینجا میگویم صادق باشم.من ۲۵ سال دارم و بسیار زیبا ، با سلیقه و خوشاندام هستم. آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم.شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست ، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد چه برسد به ۵۰۰ هزار دلار.خواست من چندان زیاد نیست. هیچ کس درآنجا با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلاری وجود دارد؟آیا شما خودتان….
ازدواج کردهاید؟ سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟چند سئوال ساده دارم: 1- پاتوق جوانان مجرد کجاست ؟ 2- چه گروه سنی از مردان به کار من میآیند ؟ 3- چرا بیشتر زنان افراد ثروتمند ، از نظر ظاهری متوسطند ؟ 4- معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند ؟
امضا ، خانم زیبا
و اما جواب مدیر شرکت مورگان :
نامه شما را با شوق فراوان خواندم. درنظر داشته باشید که دختران زیادی هستند که سئوالاتی مشابه شما دارند. اجازه دهید در مقام یک سرمایهگذار حرفهای موقعیت شما را تجزیه و تحلیل کنم :درآمد سالانه من بیش از ۵۰۰ هزار دلار است که با شرط شما همخوانی دارد ، اما خدا کند کسی فکر نکند که اکنون با جواب دادن به شما ، وقت خودم را تلف میکنم.از دید یک تاجر ، ازدواج با شما اشتباه است ، دلیل آن هم خیلی ساده است : آنچه شما در سر دارید مبادله منصفانه "زیبائی" با "پول" است. اما اشکال کار همینجاست : زیبائی شما رفتهرفته محو میشود اما پول من ، در حالت عادی بعید است بر باد رود. در حقیقت ، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زیبائی شما نه. از نظر علم اقتصاد ، من یک "سرمایه رو به رشد" هستم اما شما یک "سرمایه رو به زوال".به زبان والاستریت ، هر تجارتی "موقعیتی" دارد. ازدواج با شما هم چنین موقعیتی خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت کند عاقلانه آن است که آن را نگاه نداشت و در اولین فرصت به دیگری واگذار کرد و این چنین است در مورد ازدواج با شما.هر آدمی با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلار نادان نیست ، ما فقط با امثال شما قرار میگذاریم اما ازدواج نه. به شما پیشنهاد میکنم که قید ازدواج با آدمهای ثروتمند را بزنید ، بجای آن ، شما خودتان میتوانید با داشتن درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلاری ، فرد ثروتمندی شوید. اینطور ، شانس شما بیشتر خواهد بود تا آن که یک پولدار احمق را پیدا کنید.امیدوارم این پاسخ کمکتان کند.
امضا رئیس شرکت ج پ مورگان
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
باز کن پنجره را
صبح دميد
چه شبي بود و چه فرخنده شبي
آن شب دور که چون خواب خوش از ديده پريد
کودک قلب من اين قصه ي شاد
از لبان تو شنيد
زندگي رويا نيست
زندگي زيبايي ست
مي توان
بر درختي تهي از بار
زدن پيوندي
مي توان
در دل اين مزرعه ي خشک و تهي بذري ريخت
مي توان
از ميان «فاصله ها» را برداشت
دل من با دل تو
هر دو «بيزار» از اين فاصله هاست
قصه ي شيريني ست
کودک چشم من از قصه ي تو مي خوابد
قصه ي نغز تو از غصه تهي ست
باز هم قصه بگو
تا به آرامش دل
سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم...
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
چه حالی دارم زیر بارون چه بده حال این عاشـــــــــــق
کاش مثل قدیما بودی مثل من که هستم تو این دقایـق
به یاده بارون امشب که همدمه منه جـــــــــــــــــای تـو
به من یه حسی داده تا بنویسم بخاطرت یه شعر نــــــو
این حس چه خوب بود اگه میشـــــــــد پیشت بشیــــنم
از این به بعد باتو بودنو یجــــــــــــورایی آرزو میبـــــــــــینم
نشستم کنار پنجره با صدای بارون آروم میگیـــــــــــــــرم
ولی دلم شکســــــــــــــته چون دیگه تورو نمیبینــــــــــم
یاده اون قدیما بخــــــــــــیر که بودیم زیر یچتـــــــــر باهم
هی قدم میزدیمو میگفتی چه رمانتیکه قـــــــــــــدم زدن
چه زود اون لحظه ها یادت رفت که جا گذاشــــــتی منو
تو که میگفتی به دنیا نمیدی لحظه های با من بـــــــودنو
الان چیکار کنم عزیزم بنویســــــــــم از سوز جداییــــــــت
ای دنیا این جدایـــی از توء یا گلـــــــــــم تو بیوفایـــــــــی
†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
C†?êmê§ |